قیمت بالای گلکسی s8 در تولید
قیمت و هزینه تولید گلکسی S8 گفته است که هزینه ......
معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات از راه اندازی اینترنت ......
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در اطلاعیهایی جزییات حادثهتیرانداری ......
جوان معتاد که در تجاوزبهعنف به زن همسایه مجرم شناخته ......
دیناروند ، درباره عدم ساماندهی مناسب برای توزیع شربت تریاک ......
سنگ کلیه از دیر باز مشکلات فراوانی را برای افراد ......
نحسی عدد سیزده و یا سیزده بدر از موضوعاتی است ......
این روزها بازار کلاه قرمزی و دوستانش حسابی داغ است. هر چند حدود ۲۰ سال است که کلاه قرمزی و همراهانش بازار تلویزیون و سینما را به دست دارند و هرازچندگاهی در تلویزیون یا در سینما رویت میشوند، مردم را غافلگیر میکنند و نشان میدهند که قرار است، همچنان محبوب بمانند.
آقای مجری و کلاه قرمزی سالهاست که به اصطلاح رگ خواب مردم را به دست گرفتهاند و فهمیدهاند که با کمی خلاقیت، چند تا دیالوگ بینظیر و از همه مهمتر طراحی و ساخت چند تا عروسک که تا دهان باز میکنند، کلی مشتری برای خود پیدا میکنند، میتوانند میداندار جذب مخاطب باشند.
مردم به گروه کلاه قرمزی اعتماد دارند و باور کردهاند که در وانفسای کمبود داستان جذاب و شخصیتهای دوستداشتنی این گروه میتوانند شخصیتهایی مانند فامیل دور، همساده، جیگر و بَبَعی را خلق کنند و چنان به آنها جان بدهند که مردم آنها را باور کنند و حتی در فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی گروه طرفداران این شخصیتها را شکل دهند.
اما نکته اینجاست که همه این شخصیتهای دوستداشتنی زمانی طراحی شدهاند که ایرج طهماسب و حمید جبلی تصمیم گرفتهاند که مثل اوایل دهه ۷۰ ماجراهای کلاه قرمزی را در تلویزیون روایت کنند.
تلویزیون مختصات خود را دارد. میلیونها بیننده دارد و کسانی که در این رسانه فعال هستند، میدانند که باید آثاری بسازند که بیشتر سلایق را راضی کند، آموزشی باشد، ادب را رعایت کند و به فردیت و قومیت افراد توهین نکند. برخی میگویند تلویزیون به اصطلاح پاستوریزه است، اما همین محیط پاک باعث شده تا طهماسب و جبلی از خلاقیت خود صددرصد استفاده کنند و سالهای سال کلاهقرمزی و دار و دستهاش را زنده و پویا نگه دارند.
برخی معتقدند فضای سینما برای کار بازتر از تلویزیون است. در سینما میتوان شوخی کرد، میتوان مسخرهبازی درآورد و نگران هم نبود که به کسی یا عدهای بَر بخورد.
مردم برای رفتن به سینما فیلمی را انتخاب میکنند و اگر خیلی ناراحت هستند، میتوانند فیلمی را برای تماشا انتخاب نکنند.
مثلا اگر فکر میکنند کلاه قرمزی و بچه ننه فیلم بیتربیتی است به تماشای آن نروند! اما واقعیت این است که حالا دیگر میتوان ادعا کرد که کلاه قرمزی یک عروسک ملی است؛ عروسکی که از جانب رسانه ملی حمایت میشود و در ۲۰ سال گذشته با حمایت همین رسانه توانسته است به حیات خود ادامه دهد.
درست است که کلاه قرمزی و بچه ننه در بخشخصوصی تولید شده، اما باید پذیرفت که بخش خصوصی از یک نشان ملی (در اینجا بخوانید کلاه قرمزی) استفاده کرده است، بنابراین بهتر است که در نگهداری از این عروسک محبوب و مردمی هم کوشش کند.
حالا دیگر کلاه قرمزی و دوستانش آنقدر چیزهای خوب به مردم (کوچک و بزرگ) یاد دادهاند که دیگر همین مردم دوست ندارند عروسکهای محبوب خود را آفتابه به دست، در به در دنبال دستشویی ببینند. در تمام فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه بوی بدی در ذهن مخاطب رخنه میکند که اصلا دوستداشتنی نیست.
این بوی بد به عروسکهای دوستداشتنی ما آسیب میزند. کلاه قرمزی و دوستانش سالهاست به پاکترین روشها ما را میخندانند حالا حیف است که برای داغتر کردن گیشه از این عروسکها سوءاستفاده شود.
ای کاش کلاه قرمزی و دوستانش مثل وقتی که به تلویزیون میآیند، باز هم باادب و تمیز بودند. ای کاش پسرخاله در سینما هم مثل تلویزیون از مردانگیاش برایمان تعریف میکرد و نمیگذاشت حق مخاطب در سینما نادیده گرفته شود.
جام جم آنلاین